۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصد و چهل و چهارمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «به آتش افکندن نمرودیان ابراهیم را» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۶۸﴾
قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾
(نمرودیان) گفتند: او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید اگر میخواهید کاری به رضای آنان انجام دهید(68) (و چون ابراهیم را در آتش افکندند) گفتیم: ای آتش، بر ابراهیم سرد و سلام باشد(69).
بخشی از داستان ابراهیم و نمرود و نمرودیان را در این آیت میخوانیم. داستان چنین است که روزی نمرودیان یعنی خودپرستان عهد ابراهیم همه معابد خود را ترک گفتند تا برای برپا کردن جشنی به صحرایی روند و از ابراهیم نیز خواستند که با آنان همراه شود. ابراهیم نگاهی به ستارگان کرد و گفت: من امروز خسته و بیمارم. چون نمرودیان پیکار خود رفتند ابراهیم تبری در دست گرفت و همه بتهای معبد را شکست و تنها بت بزرگ را باقی گذاشت. چون نمرودیان آمدن و بتها را شکسته دیدند گفتند چه کسی این کار را کرده؟ همه گمان به ابراهیم بردند و او را حاضر کردند. ابراهیم برای تنّبه آنها گفت این کار من نیست، شاید بت بزرگ خشم گرفته و همه بتان را گردن زده است. آنها میدانستند که بت بزرگ کاری نمیتواند کرد و شاید عدهای به همین اشاره ابراهیم به خود آمدند و ترک هوی کردند، اما اکثریت همچنان بر جهالت خود اصرار ورزیدند و بالاخره تصمیم گرفتند که آتشی عظیم برافروزند و ابراهیم را با منجنیق از دور به میان آتش اندازند.
آنها چنین کردند و ابراهیم را به میان آتش انداختند اما خداوند میفرماید: «ما گفتیم ای آتش، سرد و سلام باش بر ابراهیم» و ابراهیم خود را در گُل و گلستان یافت.
در ادب پارسی داستان ابراهیم را مانند داستانهای دیگر قرآنی تفسیرهای معنوی و عرفانی کردهاند و داستان را به همه زمانها و مکانها و انسانها تعمیم دادهاند که آن آتش نمرودیان پیوسته در عالم شعلهور است و آنان پیوسته میخواهند که حق پرستان و داعیان به سوی خدا را از سر راه بردارند و آنها را به آتش محنت و سختی میافکنند اما نمیدانند که آن قدیسن در همان آتش تجربهای از بهشت خواهند داشت.
ای خلیل اینجا شرار و دود نیست
جز که سحر و خدعه نمرود نیست (مثنوی)
ای برادر، غم عشق آتش نمرود انگار
بر من این شعله چنان است که بر ابراهیم (سعدی)
در تو نمرودی ست، در آتش مرو
رفت خواهی، اول ابراهیم شو (مثنوی)
به باغ تازه کن آئین دین زردشتی
کنون که لاله برافروخت آتش نمرود (حافظ)
میبینیم که حافظ نیز آتش نمرود را تبدیل به لاله و ریحان کرده است. بعضی نویسندگان ابراهیم را با زردشت یکی دانستهاند و در این نگاه آتش زردشت همان آتش ابراهیم است.
در همین روزگار ما که این همه آتش فتنه در جهان است اگر یک انسان پاک و شریف، یک عاشق مسیح و یک عاشق محمد و یک عاشق بشریت و یک عاشق حق و حقیقت مردم را چون ابراهیم به اخلاص و ارادت به ترک بتهای سنگدلی چون حرص و جاه طلبی و سلطهجویی و بازگشت به شکوه و عظمت سلیمانی انسان فراخواند و آتش افروزان نمرود صفت، عکس جمال یوسفی و کرامت الهی خود در آیینه اخلاص او بینند. ای بسا که همه اتشهای روی زمین به گل و سبزه و ریحان دوستی و صلح و صفای انسانی بدل شود.
انتهای پیام